اینک ای نفس من پس از این همه مراتب اگر تو عبادت جن وانس

را نیز در مقابل این همه لطف های بزرگ الهی به جای آوری باز

هم کار تو به افتضاح و رسوایی خواهد کشید چه برسد به اینکه از این

مراتب عالی و عبادت عاری باشی و شبها چو مردار به سر بری و روزها

را با بیهودگی و بیکاری به شب آوری ؟بلکه ای کاش که از رختخواب خود

بر نمی خواستی واز خواب راحت چشم نمی گشادی شاید از شرمندگی و خجالت

به خواب بودن و عدم قیام بیشتر بهره می بردی تا با چنین حال و احوالی و

قلب وارونه ای به پا خاستی بلکه اگر حقیقت بیداری شبت بلکه شریف ترین

حالات بیداریت را که همان نماز گذاردن است خوب برسی نمائی و به حقیقت

عمل خود پی ببری هر آینه از نمازت بیشتر از گناهانت استغفار می کنی و از

حضرت حق (جل جلاله)بیشتر حیا می کنی !؟و اگر می خواهی به این ادعا

آگاه شوی پس لازم است خوب گوش کنی تا یکی از پیش پا افتاده ترین تقصیرات

تو را درباره ادب حضور در پیشگاه سلطان بزرگ و رحمان و رحیم را برایت

باز گو نمایم و آن همان غفلت تو از محضرش هنگام نماز است که قلب تو به

غیر خدا متوجه و مشغول می شود پس اگر در همین یک تقصیر تامل نمائی و

آداب حضور خود در محضر شخص بزرگواری از شهر خود و یکی از بزرگان

خوشان خود را تصور نمائی وآن را با ادب خود هنگام نماز خواندن در حضور

ملک الملوک متعال مقایسه نمایی به بسیاری کوتاهی وتوهین خود نسبت به این

سلطان بزرگ (جل جلاله)پی خواهی برد برای اینکه همانا  توهیچ وقت راضی و

حاضر نیستی در حضور فرماندار شهر خود هنگامی که با تو روبرو ایستاده پشت

به او کنی یا وقتی که با تو به سخن گفتن پرداخته تو متوجه دیگری شوی وبه او

تواضع نمایی بلکه از این بالاتر در حالی او تو را به سوی خویش می خواند در

حضورش به دشمن او سجده کنی !؟ بلکه می توان گفت تو راضی به چنین توهینی

نسبت به دوستان هم سطح خود حتی نسبت به یکی از خدمتگذاران خویش نمی شوی .

(عارف بی بدیل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی/رساله لقا الله ص 175)