خصوصیات اخلاقی
جناب شیخ بسیار مهربان، خوشرو، خوش اخلاق، متین و مؤدب بود. همیشه دو زانو می نشست، به پشتی تکیه نمیکرد، همیشه کمی دور از پشتی مینشست. ممکن نبود با کسی دست بدهد و دستش را زودتر از او بکشد. خیلی آرامش داشت. هنگام صحبت اغلب خنده رو بود. به ندرت عصبانی میشد. عصبانیت او وقتی بود که شیطان و نفس سراغ او میآمدند. در این هنگام سراسر وجودش را خشم فرا میگرفت و از خانه بیرون میرفت و آن گاه که خود را بر نفس چیره مییافت، آرام باز می گشت.
نکته مهمی که در حسن خلق، مورد توجه شیخ بود و دیگران را نیز بدان توصیه میفرمود، این بود که انسان باید برای خدا خوش اخلاق باشد و با مردم خوش رفتاری کند. در این باره میفرمود:
« تواضع و حسن خلق، برای خدا، نه برای جلب مردم به سوی خود و ریاکارانه.»
شیخ بسیار کم حرف بود، حرکات و سکنات او به خوبی نشان میداد که در حال فکر و ذکر و توجه به خداست. اول و آخر صحبتش خدا بود. نگاه به او، انسان را با خدا آشنا میکرد. هر کس به او نگاه میکرد به یاد خدا میافتاد. گاهی که از او میپرسیدند: کجا بودی؟ میفرمود:
« عند ملیک مقتدر »!
در جلسات دعا، بسیار گریه میکرد. هرگاه اشعار حافظ یا طاقدیس خوانده میشد میگریست. در عین گریه، قادر بود تبسم کند و بخندد و یا مطلبی را نقل کند که همه را از کسالت بیرون بیاورد. نسبت به وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) بسیار عشق میورزید، مانند پروانه گرد شمع وجودش پر و بال میزد، هنگامی که مینشست در هر چند نفس، یک بار ذکر:
« یا علی ادرکنی »
را تکرار میکرد.
اخلاق سفر
شیخ در طول عمر پربرکت و نورانی خود سفرهایی به مشهد، کاشان، اصفهان، مازندران و کرمانشاه داشته است. تنها سفر وی به خارج از کشور، مسافرت به عراق، برای زیارت عتبات عالیات بوده است.
به گفته همسفرانِ جناب شیخ، او خوش سفر بود، و در مسافرتها بی آلایش و خوش مشرب.
هیچ فرقی میان خود و شاگردان و ارادتمندانش قایل نبود. اگر اثاثیهای باید حمل میشد، او نیز حمل میکرد و سهم خود را از هزینه سفر میپرداخت.
آشتی دادن
یکی از مسایل مهم اخلاقی که جناب شیخ به آن اهمیت میداد، آشتی دادن بین افراد بود. از افرادی که با هم قهر بودند دعوت میکرد و با تکیه بر قرآن و احادیث اسلامی آنان را آشتی میداد.